۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

وزارت ٢

+ از وزارت اطلاعات تماس مي گيرم
- بفرماييد؟
+ شير آب باز كنيد ببينيد مزه چي ميده
- من خودم تخم سركاري ام ، برو قربونش، برو
+ عرض كردم شير آب باز كنيد ببينيد مزه چي ميده
- پس يه لحظه................، عه عه چه با مزس ، چجوري اين كارو كردي؟
+ حالا كي تخم اين كاراس؟ خدايي حال كردي؟
- خيلي باحالي بابا
+ حالا يك بار ديگه برو آب بو كن ببين بو چي ميده
- يه لحظه ................، عَـــــــــــــــ  چه بو گُهي ميده، چطوری؟
+ حالـــــــــــــــــــــــــــــا دیگه .

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

ماجراي خانوم مار كبري و اقای مار جعفري

كبري خانوم داشت توي خيابون قدم ميزد و ويترين كفش ها را نگاه مي كرد.يك كفش نظر كبري را جلب كرد و به داخل مغازه رفت.كفش را پسنديد . فروشنده گفت : يك جفت بدم؟ كبري گفت : جفتش را بگذارم روي سرم؟ حالا تو كه دو تا پا داري كجا رو گرفتي؟ كبري فمنيست بود و معتقد بود حق ماده مارها بعد از بازي تام هنكس در نقش قيچ قيچ به كلي پايمال شده است و حتي يكبار هم تلاش كرده بود با ماده مارها ميانمار را تصاحب كند كه نشد.اتیكت روي لباس فروشنده را خواند ، نوشته بود اقاي جعفري.اقاي جعفري با حالت شاكي به اينطرف ويترين امد و گفت : چرا مثل افعيا نيش ميزني؟ منم يكي پا دارم اما اين ادا اطوارا چيه؟ اون مرغه كه پشت دخل ه رو ميبيني ؟ اونم يك پا داره.صدا به صدا نميرسيد و هردو شاكي كه اقاي زنگي كه صاحب مغازه هم بودند ، یک جعبه شیرینی مانندی را به سمت كبري برد و گفت : صدتا دو پا فداي اون يه پات.بزن ، بزن موش صحراييه ، دهنتو شيرين كن ، بزن .