۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

ماجراي خانوم مار كبري و اقای مار جعفري

كبري خانوم داشت توي خيابون قدم ميزد و ويترين كفش ها را نگاه مي كرد.يك كفش نظر كبري را جلب كرد و به داخل مغازه رفت.كفش را پسنديد . فروشنده گفت : يك جفت بدم؟ كبري گفت : جفتش را بگذارم روي سرم؟ حالا تو كه دو تا پا داري كجا رو گرفتي؟ كبري فمنيست بود و معتقد بود حق ماده مارها بعد از بازي تام هنكس در نقش قيچ قيچ به كلي پايمال شده است و حتي يكبار هم تلاش كرده بود با ماده مارها ميانمار را تصاحب كند كه نشد.اتیكت روي لباس فروشنده را خواند ، نوشته بود اقاي جعفري.اقاي جعفري با حالت شاكي به اينطرف ويترين امد و گفت : چرا مثل افعيا نيش ميزني؟ منم يكي پا دارم اما اين ادا اطوارا چيه؟ اون مرغه كه پشت دخل ه رو ميبيني ؟ اونم يك پا داره.صدا به صدا نميرسيد و هردو شاكي كه اقاي زنگي كه صاحب مغازه هم بودند ، یک جعبه شیرینی مانندی را به سمت كبري برد و گفت : صدتا دو پا فداي اون يه پات.بزن ، بزن موش صحراييه ، دهنتو شيرين كن ، بزن .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر